هیجانات : به همسرتان کمک کنید تا احساس شما را بفهمد!
هیجانات مختلف خود را به طور صحیح شرح دهید.
هیجانات خود را به طور صحیح بیان کنید.
به همسرتان کمک کنید تا احساس شما را بفهمد!
برای اینکه همسرتان قادر باشد شما را درک کند، شما باید کارهایی را انجام دهید. در واقع این وظیفهی شماست به شکل صحیحی هیجانات خود را شرح دهید. اگر توانایی شرح صحیح احساس خود را نداشته باشید، در زندگی با همسرتان احساس تنهایی خواهید کرد. چرا که وقتی شریک زندگیتان نتواند شما را درک کرده و با شما همراهی کند، احساس تنهایی جایگزین احساس خوشبختی خواهد شد. در این مقاله به موضوع شرح هیجانات به صورت مناسب و درست میپردازیم.
هیجانات و احساسات مختلفی در زندگی مشترک زن و شوهرها شکل می گیرد. برای اینکه همسرتان قادر باشد شما را درک کند، شما باید کارهایی را انجام دهید. در واقع این وظیفهی شماست به شکل صحیحی احساسات خود را شرح دهید. اگر توانایی شرح صحیح احساس خود را نداشته باشید، در زندگی با همسرتان احساس تنهایی خواهید کرد. چرا که وقتی شریک زندگیتان نتواند شما را درک کرده و با شما همراهی کند، احساس تنهایی جایگزین احساس خوشبختی خواهد شد.
در این مقاله به موضوع شرح احساسات و هیجانات به صورت مناسب و درست میپردازیم.
شرح هیجانات شامل موارد مشخصی است؛ یعنی ما باید بدانیم برای بیان کردن احساسمان، باید چه مواردی را در گفتههایمان به کار ببریم.
ما به شما توصیه میکنیم که این موارد را نخست برای خود یادداشت کرده و در ذهن خود مرور کنید تا به آنها مسلط شوید. اما نگران نباشید! نیازی نیست که این کار را برای همیشه ادامه دهید، بلکه بعد از مسلط شدن به این مسئله، شما قادر خواهید بود که به صورت ناخودآگاه این موارد را در گفتههایتان رعایت کرده و به کار ببرید. کلیدواژه، تعریف و مترادف احساس، شدت و مدت احساس، علت و زمینهی احساس، سابقهی حس و در نهایت جمعبندی، مواردی هستند که ما به هنگام ابراز احساس باید به کار ببریم.
مورد اول: اولین موردی که در بیان هیجانات باید در نظر بگیرید، کلیدواژه برای هیجانات است. یعنی اولین حرفی که در خصوص احساستان میزنید با کلیدواژه شروع میشود. کلیدواژه یعنی همان اسمی که در مرحلهی قبل، در هنگام تشخیص برای احساستان انتخاب کردید که در این مرحله و در بیان برای همسرتان به کار میبرید. به همین راحتی! مثلاً میگویید: من ناراحت هستم. من عصبانی هستم. من احساس تنهایی میکنم. اینها همگی کلیدواژههای بیان احساس هستند.
مورد دوم: دومین مورد تعریف و مترادف برای احساس است. در واقع باید کلیدواژه را گسترش دهیم و توصیف کنیم تا همسرمان بهتر بتواند متوجه احساس ما بشود. به طور مثال بگوییم: من احساس ناراحتی میکنم، احساس پوچی میکنم. من عصبانی هستم، احساس خلأ میکنم. من ناراحت هستم، احساس تنهایی یا افسردگی خیلی شدیدی میکنم. باید مترادفهایی برای توصیف و توضیح احساس خود داشته باشیم.
مورد سوم: سومین مورد شدت احساس است. برای آنکه همسرتان متوجه بشود اندازهی احساس شما چقدر است، شدت احساس را بیان میکنید. من خیلی ناراحت هستم. من کمی ناراحت هستم. خیلی عصبانیام! از فرط عصبانیت احساس میکنم دارم منفجر میشوم! یا خیلی ناراحتم، افسردگی شدید گرفتهام. با این جملات شما میتوانید به راحتی شدت احساس خود را بیان کنید.
اگر به یاد داشته باشید، در مرحلهی قبل اندازهی احساستان را مشخص کردید. پس خودتان متوجه هستید که احساستان چقدر کم یا زیاد است و چقدر شدت یا ضعف دارد. پس در این مرحله برای همسرتان هم بیان میکنید که چقدر عصبانی هستید؛ کم یا زیاد. با این جملاتی که ذکر شد، به راحتی میتوانید شدت احساستان را بیان کنید.
مورد چهارم: این مورد مدت احساس است. مدت زمانی که دچار این احساس شدهاید، چقدر است؟ آیا یک ساعت؟ یک روز؟ یا یک هفته دچار این احساس هستید؟ یا حتی بیشتر؟ یک ماه؟ یک سال؟ یا حتی ممکن است احساسی را چند سال در خود نگه داشته و بیان نکرده باشید. پس مدت احساس را هم بیان کنید.
بیان کردن مدت و شدت احساس به این دلیل اهمیت دارد که شما با اشاره به آنها، همسرتان را متوجه خواهید کرد که احساستان چه اندازه اهمیت دارد. خیلی بااهمیت است یا اهمیت کمتری دارد. خیلی ناراحت هستید، مدت زمان زیادی است که این احساس را دارید یا نه. بنابراین اشاره به مدت و شدت احساس را نیز مدنظر قرار دهید و برای همسرتان بیان کنید.
به طور مثال تا اینجا ممکن است بگویید: من خیلی احساس ناراحتی میکنم. احساس میکنم از طرف تو طرد شدم و مدت زیادی است که این احساس را دارم. حدود دو سه سالی است که حس میکنم من را طرد کردهای و چندان به من اهمیت نمیدهی. مدت احساس را هم بیان میکنید مثلاً: یکی دو سال است که این احساس را دارم و این احساس من را خیلی اذیت میکند. تا اینجا شدت، مدت، تعریف، مترادف و کلیدواژهی احساس را بیان کردیم.
مورد پنجم: بیان کردن علت و زمینهی احساس، پنجمین مورد است. بسیار مهم است که شما زمینهی احساس را برای همسرتان بیان کنید. اما در خصوص ارتباط با همسر، مسئلهای که بسیار اهمیت دارد و متأسفانه زیاد در بین زن و شوهرها مشاهده میشود، این است که همسرشان را به عنوان زمینهی احساس بیان میکنند. یعنی میگویند: تو باعث این مشکل شدی، تو باعث این احساس شدی. اما باید بگوییم مهمترین نکته در این مورد این است که همسرتان را به عنوان زمینهی احساس بیان نکنید.
در واقع شما خیلی راحت و بدون اینکه همسرتان را محکوم کنید، میتوانید حس و مشکلتان را بیان کنید. در غیر این صورت اگر همسرتان را علت احساستان بدانید و بیان کنید، او احساس میکند که محکوم و مورد سرزنش واقع شده است و یقیناً همسرتان به جای گوش کردن به حرفهای شما، شروع به دفاع کردن از خود میکند. بنابراین به جای حلوفصل و توجه کردن به احساسات شما، از خود دفاع خواهد کرد. این مسئله سود و فایدهای برای شما ندارد و بالعکس باعث دور شدن بیشتر همسرتان از شما و در نتیجه احساس تنهایی بیشتر شما میشود. پس مورد پنجم نکتهی بسیار مهمی است که علت احساس شما، همسرتان نیست.
شاید در نگاه اول سخت به نظر برسد ولی اصلاً مشکل نیست. یک مثال در این خصوص کمککننده خواهد بود، اگر در زندگی به مشکل اقتصادی برخوردید، ممکن است بخواهید بگویید که همسرتان ولخرج است. ممکن است بگویید: احساس ناراحتی میکنم، احساس اضطراب دارم به خاطر اینکه تو ولخرجی! تو پولهایمان را بیجهت خرج میکنی و اصلاً پولی برایمان نمانده است و به همین خاطر ناراحتم. اما این نوع بیان کردن در واقع همان بیان احساس به روش پرخاشگرانه است! که اصلاً برای شما سودی ندارد.
به جای آن میتوانید خیلی راحت و بدون سرزنش بگویید که: من ناراحتم و احساس اضطراب دارم و مدام میترسم که بیپول بمانیم. به خاطر برخوردن به این مشکل اقتصادی و شرایط بیپولی من این احساس اضطراب را دارم. به همین راحتی و بدون سرزنش کردن همسرتان، احساستان را بیان میکنید.
مورد ششم: در این مورد سابقهی قبلیتان را بیان میکنید. سابقهی قبلی، همان تجربهای است که در گذشته داشتهاید و در مرحلهی اول توضیح داده شد. برای اینکه همسرتان شما را بهتر بفهمد و درک کند، برای او توضیح میدهید که چرا چنین حسی در شما به وجود آمده و آیا در گذشته هم حسی شبیه به این داشتهاید یا نه. این سابقهی قبلی مسئله را بسیار روشنتر میکند.
به طور مثال میگویید: دو سال پیش هم که به مشکل مالی برخوردیم، من همین اضطراب را داشتم و علتش همین موضوع بود. این امر باعث میشود که همسرتان بهتر درک کند. چرا که ممکن است در گذشته، احساسات مشابهی را تجربه کرده باشید و حالا دوباره به سراغتان آمده و آن حس تکرار شده است. این سابقه را برای همسرتان توضیح دهید و مطمئناً همسرتان بهتر خواهد توانست شما را درک کند.
جمعبندی صحبت: در نهایت هم مسئله را جمعبندی کنید. در مرحلهی جمعبندی، جملاتتان را مفهومیتر و روشنتر بیان میکنید.
نگران نباشید، بعد از اینکه چندبار این مراحل و موارد را به کار ببرید، خیلی راحت میتوانید به صورت ناخودآگاه از این موارد در جملات و بیان احساستان استفاده کرده و تمام نکات را رعایت کنید.
به طور مثال در خصوص مشکل مالی ممکن است بگویید: من احساس ترس دارم. برای آیندهمان خیلی دلهره دارم. تا اینجا کلیدواژه و تعریف و مترادف حس را بیان کردیم. بعد ممکن است بگوییم: چندهفتهای است که دچار این احساس شدم و یا بگوییم: از زمانی که تو دچار ورشکستگی شدی به این حس دچار هستم. دچار ورشکستگی شدی و من از این بابت احساس اضطراب دارم.
از وقتی کارم را از دست دادم، احساس اضطراب دارم و این دلهره خیلی شدید است. تا اینجا مدت و شدت حس را هم بازگو کردیم. علتش هم این است که: به مشکل مالی برخوردیم. برخوردن به مشکل مالی برای من شرایط سختی را ایجاد کرده است. قبلاً هم که دچار بیپولی شده و به این فکر میکردم پول کمی در اختیار دارم، احساس ناراحتی میکردم، معذب میشدم و قبلاً هم این احساس اضطراب را تجربه کردهام و در نهایت هم جمعبندی کلی میکنید و در مجموع احساستان را به راحتی توضیح دادهاید.
در این قسمت تمرینی داریم که به شما کمک میکند، این موارد را بهتر به ذهن بسپارید. برای اینکه این مراحل را با روال راحتتری انجام دهید و تمام موارد را به صورت ناخودآگاه و راحت به کار بگیرید، تمرینی برای شما در نظر گرفته شده است: یکی از احساساتی که به طور معمول در وجود خود دارید یا اخیراً اتفاق افتاده است یا قبلاً اتفاق افتاده و در خاطرتان هست را در نظر بگیرید و با رعایت تمام مواردی که ذکر شد، آنها را یادداشت کرده و توصیف کنید.
در واقع بیان احساستان را «بنویسید». به طوری که شامل تمامی موارد و مراحل باشد. یعنی کلیدواژه، تعریف و مترادف، شدت، مدت، علت و زمینه و سابقهی قبلی احساس را دارا باشد و در نهایت هم جمعبندی کلی از آن بنویسید. هدف از این تمرین این است که شما بتوانید بسیار راحتتر و روانتر، از این موارد در بیان احساس خود استفاده کنید.
نکات مهم!
ابراز و شرح هیجانات شامل نکات مهمی است. در واقع شرایطی دارد که حتماً باید در تمامی مراحل بیان احساس رعایت شود.
نکته اول: یکی از این موارد این است که به جای ضمیر «تو»، از ضمیر «من» استفاده کنیم. یعنی به جای اینکه بگویید «تو» هیچ وقت به من توجه نمیکنی، بگویید «من» احساس میکنم که تو به من توجه نمیکنی.
در روانشناسی مبحثی داریم که معتقد است ما مسئول احساس خودمان هستیم و دیگران هیچ مسئولیتی در قبال احساس ما ندارند. هر احساسی که در ما به وجود میآید، در ما به وجود آمده، پس مسئولش خود ما هستیم. بنابراین نباید بگوییم که «تو» به من توجه نمیکنی. باید مسئولیت احساس خودمان را بپذیریم و بگوییم: «من احساس میکنم تو به من توجه نمیکنی.»
با این کار شما همسرتان را محکوم نکردهاید و همسرتان متوجه میشود که «شما» این احساس را دارید. تفاوت جملهها، در واقع تفاوت در یک کلمه است. اما با همین یک کلمه، جملات مفهوم متفاوتی پیدا میکنند. خودتان تأثیر این را خواهید دید که وقتی از کلمهی «من» در جملاتتان استفاده میکنید، چقدر مسئله و احساسی که در همسرتان ایجاد میشود، متفاوت خواهد بود.
نکته دوم: این است که صداقت داشته باشید. فردی که منفعل است – که قبلاً نحوهی رفتار او را توضیح دادیم- سعی میکند که صداقت نداشته باشد و احساسش را مخفی کند. افراد منفعل که احساس خود را شرح نمیدهند، بیش از سایر اشخاص احساس تنهایی خواهند داشت. ولی وقتیکه ما میخواهیم احساسمان را قاطعانه ابراز کنیم و یاد گرفتهایم که روش ابراز احساسات قاطعانه چطور است و بر مراحل و موارد آن مسلط شدهایم، دیگر نیازی به مخفی و کتمان کردن هیجانات نخواهیم داشت. میتوانیم با صداقت کامل حرفمان را بزنیم و احساساتمان را ابراز کنیم.
نکته سوم: این است لحن صدایمان، با زبان بدن و آنچه که به زبان میآوریم، یکی باشد. یعنی لازم نیست که ما لبخند بزنیم و بگوییم که ناراحت هستیم! چون این امر فقط باعث میشود که همسرمان کمتر ما را درک کند یا چندان متوجه شدت و اهمیت احساس و هیجانات ما نشود. بنابراین زبان بدن ما هم بر فهم همسرمان مؤثر است.
با رعایت مواردی که در این مقاله ذکر شد، مسلماً احساس تنهاییتان در زندگی مشترک کمرنگ و کمرنگتر خواهد شد.